ترانه هایِ شفاهی و گونه هایِ آن در ادبیاتِ کودکان
محمد فاضل شریفی
سرود ها و ترانه های شفاهی (فلکلور) که ناشی از احساسات و حالت عاطفی با بیان ساده و دلنشین میباشد ، در حقیقت آیینۀ روشنی است از تمامی جلوه های هنری. اصالت این نوع شعر بیشتر از ورای شرایط تاریخی جوامع اولیه و سرشت پاک گویند گان آنها سرچشمه گرفته است؛ زیرا این سخنان از والاترین احساس، عاطفه ، عشق و زیبایی مایه دارند و با زبانی ساده و محتوای عالی به بیان بی پرده و صمیمانۀ حقایق می پردازند.
به تعبیر دیگر؛ سرودها و ترانه های شفاهی نخستین ملاکی اند که میشود در پرتو بازتاب آنها رشته های منسجم محیطیِ پیوند های استوار اجتماعی را شناخت و روی هم رفته قدیمی ترین و باستانی ترین بخش ادبیات منظوم اند که با بیان رسا و سبک دل انگیزآفریده شده اند.(8:1)
ترانه ها و سرودهای شفاهی؛ جدا از این که بخش قابل توجهی از متون ادبیات فولکلور را می سازند، یکی از اهم ترین فصل های ادبیات شفاهی کودکان را می سازند و تا آن حد در ساحۀ ادبیات کودک مهم شمرده می شوند که آنها را منبع و یا پیش درآمدِ بنیادین بر شعرِ رسمیِ کودکان می توان خواند.(18:36)
ترانه در لغت به معنای سرود و نغمـه(10:93) خرد ، تازه و جوانِ خوش صورت آمده است، اما در ادب فارسی هرسرودۀ کوتاهی که با یکی از الحان موسیقی هماهنگ باشد، ترانه خوانده می شود (2:3)
این آفریده های زیبا و روح نواز از زمانه های بسیار دور مونس رازهای آدمیان بوده اند و قدمت بیشترِ آنها به زمانه هایی می رسد که هنوز ادبیات مکتوب به وجود نیامده بود، بسیاری از ترانه ها و سرودها، به جامانده از مراسم و آیین هایی اند که در جوامع اولیه به مناسبت های گوناگون برپا می شده اند؛ چنان که مضمون و شیوۀ مشترک برخی از ترانه های عامیانۀ ملت های مختلف با زبان های گوناگون آشکار کنندۀ این واقعیت می باشد .
سابقۀ این گونه سرودها گاه به دوره هایی میرسد که گروه هایی از انسان های نخستین به شکل باهمی زیست داشتند و هنوز از هم متفرق و پراگنده نشده بودند.(10:93) به گونۀ مــثال ، در کشور ماافغانستان و در زبان های مختلف ما یک افسانۀ منظوم عامیانه داریم که در آن پدری به سبب تحریکِ زن دومِ خود ، پسرش را که مادرش از دنیا رفته است سربه نیست می کند. در این میان دخترش، استخوانهای برادر را در خریطه ای گذاشته به شاخ یک درخت می آویزد. استخوان ها بعد ها در هیأت بلبلی در می آیند که درهر کوچه و باغ و بوستان این ترانه را میخواند :
پدرک مره کشته
مایندرک مره خورده
جان خوارک دلسوختیم
هدک های مره چینده
برشاخ درخت بسته
آخرشدیم یک بلبل
پر...پر...پر...
همین ترانه با محتوایِ فوق ، اما تغییر واژه ها در روستا ها و شهر های ایران نیز توسط کودکان خوانده شده است:
منم منم بلبل سرگشته
از کوه و کمر برگشته
پدر نامرد مرا کشته
مادر نا به کار مرا خورده
خواهر دلسوز
استخوان های مرا با هفت گلاب شسته
زیردرخت گل چال کرده
منم شدم یه بلبل
پر...پر...پر(14:30)
با تعجب در می یابیم که علاوه بر زبان فارسی؛ ترانة فوق در زبان های آلمانی ، فرانسه وی ، انگلیسی و ایر لندی نیز وجود دارد. از این که این ترانه ها سینه به سینه نقل گردیده اند ، به سبب دگرگونی هایی که در مسیر زمان واردِ زبان شده و هم چنان تأثیر لهجه های متفاوتِ محلات گوناگون ، تغییراتی در آنها واقع شده و در نتیجه روایت های رنگارنگی از یک ترانۀ مشخص در دست می باشد که در واقع ریشه و اصل اولیۀ آنها یکی است(19:58)
یکی از محققین ادبیات عامیانه، در بارۀ پیدایش سرودها و ترانه ها و مراحل تکوین آنها بدین باور است که :«... در مراحل ابتدایی حیاتِ انسانی کار به صورت گروهی بود . افرادهر گروه برای غلبه بر مشکلات توانفرسای پیش از تاریخ ؛ مشترک و به شکل هماهنگ کار میکردند و چون هرکاری ، مثلا غلتاندن سنگ یا کندن خاک یا فرو انداختن درخت و ... مرکب از حرکاتی مکرر و منظم است ، مردم ابتدایی در حین کار جمعی ، رفتاری موزون داشتند ، با یک دیگر پس و پیش می رفتند دست ها را بالا و پایین می بردند. ابزارها را به کار می انداختند و دم میزدند و همان طور که هیزم شکنان کنونی هنگام تبر زدن به چوب نفسِ خود را با شدت و با صدا از سینه بیرون می رانند ، مردم ابتدایی نیز موافق حرکات موزون خود دم و بازدم می کشیدند و از حنجره اصواتی که با اصوات ناشی از برخورد ابزار های کار ، بر مواردِ عمل ملازم بودند به سبب وزن کار ، بهره یی از هماهنگی داشتند . بدیهی است که انسانهای اولیه در ضمن کار ، به مقتضای احوال خود کلماتی بر زبان میراندند. از این کلمات که در نظر آنها عوامل جادویی به شمار می رفتند و در ضمن به وسیلۀ «فریاد کار»و«صدای ابزار »قطع می گردیدند ترانه های ابتدایی به وجود آمد.»(8:77)
باید یاد آورشدکه قسمت اعظمی از متن هایِ ادبیات فلکلور و به طور عمده ترانه ها و سرودهای عامیانه، به کودکان و مسایل مربوط به تربیت، پرورش و سرگرم ساختن آن ها اختصاص یافته است. ساختمان این آفریده ها و توجه در تنظیم، شیوۀ بیان ، بارعاطفی، هیجان انگیزی و نتیجه گیری آنها بسیار جالب توجه میباشد؛ زیرا آن ها تا آنجا با روحیه و زنده گی کودک در تناسب است که همیشه نو و تازه مانده و کمتر پدیده ای توانسته است در رقابت با آن قرار گیرد.(21:277)
انواع ترانه ها و سروده های فلکلوریکِ کودکان:
جدا از لالایی( للو،للو) های مادران که یکی از بخش های گستردة سرود های ادبیاتِ شفاهی کودکان را احتوا می نماید و به دلیل گستردگی دامنة آن در مقالة جداگانه ای به آن پرداخته خواهد شد؛ سرودها و ترانه های کودکان بنابر متفاوت بودن محتوای آن ها به انواع مختلفی دسته بندی شده اند، تا جایی که نگارندگان تاریخ ادبیات کودکان ایران ، آنها را به انواع شش گانة: ترانه های بازی ها ، نوازش ، آسایش، آموزش، مناسبت و کار(6:88) و نویسندۀ کتاب ترانه و ترانه سرایی در ایران آنها را شامل سه بخش : لالایی ها ، نوازش و بازی (16:50)دانسته است؛و منوچهر علی پور، یکی دیگر از پژوهندگان شعرکودکان این سرودها را به یازده نوع بخش بندی نموده است:
ترانه های ویژۀ بازی،لالایی و نوازش ها ، قصه ها، انتقادی و مطایبه آمیز، غنایی و عاشقانه ،ترانه هایی که به شکل تصنیف خوانده میشوند، ترانه های طلب و درخواست ، ترانه های مرتبط به مراسم و مناسبت های شادی و سرور، چیستانها و معما های منظوم، ترانه های مربوط عزاداری و مراسم سوگواری و ترانه های سیاسی – اجتماعی(11:78)
نگارندة این سطور با توجه به محتواهای گوناگونی که در این ترانه ها و سرودها نهفته است بهتر می داند تا آن را در دیل بخش های ده گانة ذیل به خوانش و کاوش نشست:
یک-سرودها و ترانه های نوازشهای مادرانه؛
دو- سرودهای مربوط به بازیهای کودکان؛
سه- سرودها و ترانه های قصه آمیز و یاقصه های منظوم؛
چهار-ترانه های انتقادی و مطایبه آمیز؛
پنج-سرود های مربوط به درخواست ها و خواهش ها؛
شش-ترانه های ویژة مناسبت ها ؛
هفت-ترانه های شادی و سرور
هشت-چیستان ها و معماها منظوم
نُه- ترانه های سیاسی- اجتماعی
ده-سوگ سرودها و غمنامه ها
یک-سرودها و ترانه های مربوط به نوازش های مادرانه :
این نوع از سرودها و ترانه ها همزمان با آن که نشان دهندۀ ایثار، محبت و مهربانی مادر و یا سایر نوازش دهنده گان کودک میباشد ، آشکارکنندۀ پاره یی از عقده ها ، کمبودها و امیال سرکوب شدۀ آنها نیز است . در این ترانه ها نوازش ها به سه گونه بازتاب می یابند : دسته اول سرودهایی اند که در آن جنس دختر و پسر مورد نظر نبوده و صرف به مفهوم عام آن کودک مورد نوازش قرار داده می شود. دسته های دومی و سومی هم نوازش هایی اند که درآن پسر و دختر تفکیک شده اند ؛ به بیان دیگر ، این گونه نوازشها یا برای دختران سروده شده اند و یاهم برای پسران ، که در ذیل نمونه یی از آن را مرور می نماییم :
دختر مه دختر اس
ازصد پسر بهتر اس
به راه دورش نمیتم
به مرد پیرش نمیتم
پاچا بیاره لشکره
مه نمیتم دختره
به کس میتم که کس باشه
خوشدل و خوش نفس باشه
پالان خرش اطلس باشه ...
یا:
الله هو گل مادر
چراغ دل مادر
روشنایی چشمکای مه
چوچه گک اعلای مه
ویا :
الله هوی هوی تو
من آهوی کوی تو
شب ذکر خدا میگم
روزبا گفتگوی تو …
دو- سرودهای مخصوص بازی ها و سرگرمی ها :
بسیاری از سرودهای عامیانۀ کودکان را سرودهایی میسازند که مربوط به بازی ها و سرگرمی های کودکان اند ، کودکان از زمانی که به حرف زدن می آیند درضمنِ بازی هایی که انجام میدهند و سرودها و ترانه هایی را می آفرینند(8:213)در این ترانه ها مهمترین اصل ایجاد هیجان و تحرک هرچه بیشتر در کودک است ، در تعدادی از این گونه سرودها عناصر ، اشیا ، انسان ها ، پرنده گان و حیوانات در حرکت و تکاپو اند و کودک در گیر ودار این آمیزه ها به گونه یی مشغول می باشد که نیازی نمی بیند تا ربط منطقی میان حادثه ها و اتفاقات را مورد نظر بگیرد (15:28) کودک در این دنیای زیبا که خود خالق آن می باشد، فرقی میان آسمان و ریسمان ندارد؛ گاهی از آسمان میگوید و زمانی هم از ریسمان . گرچه این ترانه ها اکثر شکل پارچه های کوچک و مختصر تمثیلی را داشته و در بین کودکان تمثیل میشود ، اما با آن هم همه دارای یک نوع آهنگ مخصوص می باشد که گویا با آهنگ خلق شده و با همان آهنگ اولی یا کمی متفاوت، از زمانی به زمانی و از مکانی به مکانی انتقال یافته اند؛ ولی برخی از این ترانه ها بدون داشتن شرحی که آیا چگونه تمثیل یا اجرا میشود برای علاقه مندان سایر کشورهای همزبان و گاهی هم هموطنان عزیز مشکلی در بر داردتاباآن آشناشوند.
این نوع ترانه ها بیشتر مربوط به نوعیت و شکل بازی ها است و کودک درآن نقش های متفاوتی را بر عهده می گیرد ؛ گاهی در نقش بابه زنجیر باف است و زمانی نیز نقش پرنده یا حیوانی را به دوش می گیرد و بدین ترتیب کسب لذت مینماید. درنمونه های پایین گونه های متفاوتی از این نوع افکار و نقش آفرینی های کودک نمایان میباشند:
شکاری و گرگ:
شکاری جان شکاری
تفنگ خالی داری
بگی بگی نشانی
مره زده نتانی
گرگک گرگک برارم
تره غرض ندارم
برو تو پشت کارت
نمیکنم شکارت
***
برو ببان شکاره
بی جان نکو جانداره
اگه شدم سرت قار
میشی از دستم اوگار
حالی ببی روزته
میپرانم پوزته
تک تک تک
***
عو عو عو
شکاری و گرگ با همان شعور و ذوق کودکانه از جانب دو کودک که یکی نقش شکاری و دیگری گرگ را به عهده می گیرد اجرا میگردد.
مثال دیگر:
سرود غچی :
غچی غچی بهار شد
وخت گل انار شد
***
غچی غچی جال کو
دجای پارسال کو
تخم بتی زود زود
تخمه زیر بال کو
***
غچی غچی بهار شد
وخت گل انار شد
***
خس و خاشه جم کو
جالته ماکم کو
چوچه بکش خوبش
غچ غچته کم کو
***
غچی غچی بهار شد
وخت گل انار شد
***
غچی گک گلکارس
مرغک هوشیارس
دگردنش طوق اس
قاصدک بهارس
***
غچی غچی بهار شد
وخت گل انار شد
***
غچی غچی عمه
دلک مه جمه
هروخت که چوچه دادی
یکی ره میتی به مه
***
این ترانه به طرز های گوناگون اجرا میشود ، گاهی از طرف جمعی از دخترکان و گاهی از جانب گروهی از پسران ، گاهی استاده و زمانی نشسته به صوت خوانده میشود ،امابیشتر در اوایل بهار و وقتی که پرستو ها که آن را قاصد بهار هم میخوانند در آسمان پدیدار می گردد. این ترانه از طرف کودکان زمزمه می شود.
نمونۀ دیگر:
قو قو قو برگ چنار:
قو قو قو برگ چنار
دخترا شیشته قطار
میخورن دانه انار- قو قو قو
کاشکی کفتر میبودم
دهوا پر میزدم
ریگ دریا می چیدم
آب زمزم میخوردم- قو قو قو
کاشکی ماهی میشدم
ده او راهی میشدم
دمو دریای کلان
پایی و جایی میشدم – قو قو قو
کاشکی زاغک میبودم
کله داغک میبودم
میپریدم شاخ به شاخ
د یک باغک میبودم- قو قو قو
قو قو قو برگ چنار
ترانه با لا نیز تو سط دختران ، به شکلی خوانده میشود که دست به دست هم داده دایره یی را میسازند و بعد به خواندن ترانه آغاز نموده از شروع تا پایان آن دور میخورند و همراه با آن به خیز و جست میپردازند و در پایان دست های همدیگر را رها نموده و صدای خنده های شان بلند میشود.
ویا :
اسپکانی:
سر کو ه بالا شدم – صدای جنگ آمد –تیر و تفنگ آمد
خانه ملک بچه شد- دیگ لیتیش چپه شد
خدا روزیشه بته – نان فطیریشه بته – اسپک چوبیشه بته
چو چو چو
***
دکردا میدویدم – دپایم خار خلید- میخ پیزار خلید
دل بابیم سوخت سرم – یک اسپک خرید برم
چو چو چو
***
اسپکم جو میخوره کرپ کرپ کده- اوکه شپ کده
اسپک ما میدوه قیزی خوده میجوه
چوچوچو
***
اسپکم تور میخوره – میره بالا و پایین- میکشه باز شاهین
اسپک ما تور خورده سرش ده او خور خورده
چوچوچو(4:73)
سه- ترانه های مربوط به قصه ها و یا قصه های منظوم:
ترانه ها و سرود هایی که مربوط به قصه ها بوده و یا خود قصه های منظومی اند ، دسته دیگری از سروده های کودکان را می سازند .
این گونه ترانه ها از طولانی ترین سروده های کوکان پنداشته شده و محتوای آن وابسته به نوعیت قصه ها و افسانه ها است ؛ که به صورت عموم پند و اندرز محتوای اصلی آنها را تشکیل میدهد .
این گونه ترانه ها بیشتر با عبارت ها و کلمه هایی مانند :
یکی بود یکی نبود
سرگنبد کبود
پیر زنکی نشسته بود و... (5:72) و یا هم به گونه مستقیم شروع شده و سپس موضوع اصلی به بیان گرفته می شود، درادبیات عامیانۀ کودکان ما یکی از معروفترین قصه ها ی این چنینی«اوسانه سی سانه و یا اوسانه بلو سانه » است :
اوسانه بلوسانه
سی مرغک دَ یک خانه
آش پختم دانه،دانه
یک چمچه به بابای دهقان دادم
بابامرهَ گندم داد
گندمه به آسیا دادم
آسیا مره آرد داد
آرده به تغار دادم
تغارمره خمیرداد
خمیره به نانوا دادم
نانوا مره نان داد
نانه به ملا دادم
ملا مره کتاب داد
کتابه خواندم
خدا مره مراد داد
واینهم گونة بیانی دیگری از همین سرود که به قول یکی از محققینِ اهلِ هرات، توسط کودکان در برخی روستاهای آنجا خوانده می شده است:
اوسنه سنی نی نی
آب در نی نی
مادرمه شوروامیخورد
پدرمه خرما میخورد
رفتم که خرمای وردارم
بزد به زیر کلامه
رفتم کلا خود ور دارم
سه پولی یافتم
یک پول دادم به دنبه
یکه پول دادم به شکمبه
یک پول دادم به پنبه
گربه به دنبه افتاد
آتش به پیبه افتاد
سگ به شکمبه افتاد...( از یادداشت های محقق صالحه حبیبی)
چهار-ترانه ها و سرودهای انتقادی و مطایبه آمیز:
آن گونه یی که از نام این گونه ترانه ها پیداست، موضوع و محتوای اصلی آنها را مسایل انتقادی میسازد که با تأثیر پذیری از اوضاع و احوال حاکم برجامعه پدید آمده و کودکان به خوانش آنها میپردازند. از نخستین ترانه ها و سرودهای عامیانۀ فارسی دری می توان از هجو کودکان بلخ یاد نمود :
ازختلان آمذیه
برو تباه آمذیه
آوار باز آمذیه
بیدل فراز آمذیه
این گونه ترانه ها در ادوار گوناگون ساخته و آفریده شده و به بیان انتقادی نارسایی ها و سایر مواردی از این دست در لباس مطایبه ، هجو، کنایه و سایر گونه هایی که در ادبیات انتقادی وجود دارند می پردازد، در تعدادی از این گونه سروده ها چنان که در هجو کودکان بلخ آمده است ، موضوع موردِ انتقاد به شکل مستقیم بیان می گردد و در برخی از موارد نیز ضمن بیان موضوعی دیگر ، بخشی از سروده به مضامینی از مطایبه و انتقاد اختصاص می یابد ، چنان که در ترانة مشهورِ «آبوبه جان»:
آبوبه جان
آبوبه جان آبوبه دست گلم شرابه
شراب ما خوردنی
پیش حاکم بردنی
**
حاکم دو تا زن کده
دوله ده گردن کده
نیم نانه کم کده
***
ای اره ای تیشه
الا تیرو کمانچه
اقلیمو زن کوچه
***
دیوارکه کافتیم
سوزنکه یافتیم
گدی گکه ساختیم
***
برنجکه دم دادیم
خوار خنده ره کم دادیم
دافتوک لم دادیم
در ترانۀ فوق حاکمان عشرت جو و خسیس که ازنان مردم می برندتا خود به نوا برسند مورد انتقاد قرار گرفته اند. این سروده به قسم یک بازی توسط دخترانِ خورد سال و به گونۀ تمثیلی اجرا می شد که متاسفانه درسالهای پسین خبر و اثر آن کمتر به دیده می آید.
پنج-ترانه هاو سرودهای مربوط به درخواست ها و خواهش ها:
در این ترانه ها کودکان از نیروهای فوق بشری و یا بشری برای بر آورده ساختن خواستها و خواهشهای خود طلب کمک میکنند ، مانند ترانه هایی که برای درمان بیماران ، دفع بلا و خواسته های دیگر خوانده میشود . ترانه هایی که کودکان برای آمدن باران ، بیرون شدن آفتاب، باریدن برف و ... میخوانند همه شامل این نوع سرودها و ترانه ها میشود(8:121))در ترانۀ زیر که نمونه ای است از جبرحاکم بر اذهان عامه در گذشته ( مردم عادی باید بدون توجه به این که خود با چه دشواری ها و مشکلاتی در زندگی مواجه بودند)باید همیشه به فکر خوبی و سعادتِ حاکمان و سردمداران و اهل و عیالِ آن ها می بودند؛ در این ترانه کودکان از بارگاه خداوند آرزو می کنند تا بچۀ ملک را در حفظ وامان خویش نگهدارد:
سرکوه بالا شدم
صدای جنگ آمد
تیر تفنگ آمد
خانۀ ملک بچه شد
خدا روزیشه بته
اسپک چوبیشه بته ....
در این سرود ۀ رمضانی بچه ها از خداوند بزرگ میخواهند تا برای «بی بی کوه» که به آنها مژده گانی آمدن رمضان را داده است بچه یی بدهد که اسم او را رمضان بگذارد:
رب من یارب من یا رمضان
السلام علیک ماه رمضان
...
ای خانه از کیس رخ با سون کوه
ماخو میدانیم خانۀ بی بی کو
دبام خانیش یک تار آویزان
خدا یک بچه تیه نامش رمضان
شاخ زردآلو قرقر میکنه
بی بی جان طبقچه را پر میکنه
ما بچا هستیم طاقه طاقه
مانمیگیریم نان قاقه(9:55)
شش- ترانه های شادی و سرور:
این دسته از سرودها ، ترانه هایی اند که در مناسبت های سرور آور و شادی آمیزاز جانب کودکان خوانده می شده اند ، بیشتر این نوع سرودها ، خوشی و شادی کودک را نسبت به رسیدن بهار ، نوروز ، اعیاد مذهبی و جشن های ملی مراسم عروسی و ...که موجب خوشحالی آنها می گردد، در بر می گیرد.(17:62)در ذیل یکی ،دو نمونه از این دسته سرودها را مرور می کنیم:
ای( از) بالا او میایه
بوی پلو میایه
خانه ره جارو کنین
عروس نو میایه
درترانۀ فوق آمدن عروس نو که موجب شادی و سرور در خانواده ها می شود کودکان را به وجد آورده است.
در سرودة دیگر( بخوان بخوان بلبلک) که بازتاب دهندة وجدِ کودکانِ از مشاهدة آب شدن برف ها در آستانة بهار ورستن سبزه ها وآغازِ زندگی دوباره برای طبیعت است؛ آنها از سپری شدن سرما و سختی های زمستان( که کودکان به دلیل سردی وشدتِ برفِ زمستان ناچار می بودند تا روزها را در «پته» های صندلی که برای خانواده های کم بضاعت گرم کردن آن نیز دشوار بود، برای رسیدنِ دوبارة بهار لحظه شماری کنند) ابراز شادمانی می کنند و آوای دلنشین پرنده های بهاری شور تازه ای بر دل های پر از امیدشان می بخشد:
خوان بخوان بلبلک
برف زمستان گذشت
صندلی برداشته شد
مرگ غریبان گذشت
فصل خنک برآمد
باد بهاری وزید
آلو و بادام و سیب
همه شگوفه کشید
بهر تماشای گل
هر که به بوستان گذشت
بخوان بخوان بلبلک
برف زمستان گذشت
دهقان قلبه گرفت
جانب صحرا روان
گاو و بز و گوسفند
سوی چراگاه روان
سبزه به صحرا دمید
زحمت چوپان گذشت
بخوان بخوان بلبلک
برف زمستان گذشت
هفت- ترانه های ويژۀ مناسبت ها:
این ترانه ها همان گونه که از نام آنها بر می آید ، ترانه هایی اند که به مناسبت های مختلف ، اعم از فرا رسیدن عید، نوروز، ماه مبارک رمضان و امثالِ آن سروده شده اند ،مانندترانة زیر که به مناسبت نوروز پدید آمده است:
نوروز شد و دلشادم
از قید غم آزادم
یک پیسه بده بابا
عـیدانه استادم
ویا:
نوروز نو باز آمده
بلبل به آواز آمده
دلها به پرواز آمده
بابا بده نوروزیام
گلها به گلزار آمده
قمری به گفتار آمده
آهو به کهسار آمده
بابا بده نوروزیام...
هشت- چیستان ها و معما های منظوم ِشفاهی:
چیستان ها به هردو نوع منثور و منظوم در ادب شفاهی ما وجود دارند که نوع منظوم آن بیشتر برای کودکان جالب می باشد و از همین سبب یک بخش از سرودها و ترانه ها های کودکان را ، ترانه هایی می سازند که به بیان چیستان ها و معما ها در آن ها پرداخته شده است؛ مانند نمونه های زیر:
زرد است نه زرد آلو
سرخ است نه شفتالو
درگوشۀ باغان اس
درپیش بزرگان اس
(زعفران)
ویا:
گرد است و دراز و در ندارد
آن چيست كه پا و سر ندارد
اندر شكمش ستارگانند
جز نامِ دو جانور ندارد
(خربوزه)
ویاهم:
حوض سنگین
آب رنگین
مارپیچان
گل خندان
( چراغ تیلی)
نُه- ترانه ها و سرودهای مربوط به سوگواری و ماتم:
« سوگ سرودها و آیین های مربوط به سوگواری ، پاره یی از فرهنگ و ادبیات هرقوم به حساب می آیند»(20:1)مصایب و حوادث غم انگیز درحد نورمال خویش یک امراجتناب ناپذیر است که همواره همزاد همۀ آدمیان بوده و می باشد .
دریک خانواده بزرگترین و درد انگیز ترین مصیبت مرگ و یا ناپدید شدن یکی از اعضای آن است ؛ به خصوص مرگ نا به هنگام و بی وقت ، آثار و علایم شدید روحی را در فرد از خود به جا می گذارد و به همین سبب است که برای تسکین این دردها سروده هایی ساخته شده و یا از ماتم و عزای پیش آمده یاد آوری شده است .
به گونۀ مثال ،در سرودۀ زیر اندوه یک مادر به نسبت گم شدن دختر خورد سال او انعکاس یافته است :
نجیبه طفلک خرد سال مادر
کجاهستی گل رعنای مادر
نجیبه گم شده گل مهرۀ من
به کلک انگشتر فیروزۀ من
هر آنکس که برده خیری نبیند
مه بسوزم نجیبه چارۀ من
نجیبه طفلک خرد سال مادر
کجا هستی گل رعنای مادر
نجیبه زنده گانی ام فدایت
چرا دختر نمی آید صدایت....(12:31)
ده- ترانه ها و سرودهای سیاسی- اجتماعی:
در دنیای شاد و زیبای کودکان بخشی هم به محیط و اجتماع آنان اختصاص دارد ، آنها هنگامی که مشغولیت های فکری پدر و مادر، اعضای خانواده و اجتماع خویش را پی گرفته و یا مشاهده می کنند که بزرگان بیشتر به همچو مسایلی می پردازند ، اگرهم تمایل چندانی نداشته باشند، باز هم به این سمت و سوی کشانیده می شوند، به خــصوص در کشور ما که طی دوره های مختلف جنگها و مشکلات اجتماعی یکی از دل نگرانی های هر خانواده یی بوده است . از این سبب در ترانه ها و سرودهای کودکان نیز چنین نمود هایی از زمانه های بســـیار قدیم تا حال جا پیدا کرده اند ، که سروده هایی مانند: علم گنج ، الغانه جان ، توره جان ، بیا بچیم انگور بخو و غیره نمونه هایی از همین نوع اند :
ترانة بیا بچیم انگور بخو :
جنگ انگریز و افغان اس
بیا بچیم انگور بخو
محمد جان مرد میدان اس
بیا بچیم انگور بخو
ایوب خان شیر غران اس
بیابچیم انگور بخو
میر بچه باروت رسان اس
بیا بچیم انگور بخو
خواب ما برسر سنگ
عشق ماغیرت و ننگ
قوت ما توت و تلخان
کارما فتح است و جنگ
سربازی کار مردان اس
آزادی فخر افغان اس
باغ بی دیوار ما
شرشر آبشار ما
جلوه ها دارد به تاک خوشۀ پربار ما
حسینی حسن خوبان اس
کشمشی نقل میدان اس
خوشه ها پر شبیم اس
نوش جان کن مرحم اس
وزن هرخوشه بچیم
چارکه کم درکم اس
غوله دان غول میان اس
قیمتش خیلی ارزان اس(1:304)
در سرودۀ فوق که در هنگامۀ مبارزاتِ ملت ما در مقابل استعمارِ انگلیس پدید آمده است، از تعدادی از قهرمانان این نبرد ها یاد اوری شده است. در سرودۀ الغانه جان که توسط دکتورعبدالقیوم قویم در رسالة «ادبیات عامیانة تخار» نقل شده است آن را کودکان ولایت تخار درهنگام یکنوع بازی که شبیه اتن است می خوانند. مشاهده می شود که اشخاص نام برده شده در سروده از سوی حاکم ولایت به جنگ فرستاده شده اند که کشته شده و خواهری نداشته اند تا بر آرامگاه آنها اشک بریزد و نیز «اوسی» نام کسی است که جنگ آور میباشد:
الغانه جان الغانه
تۀ توت بیدانه
صندوق سرخ یکدانه
تکیه نکن میشکنه
ای جماله بافتم
اوجماله بافتم
پس پشت پرتافتم
میر ما سوگند کرد
صدطلاقِ زن کرد
عبدالله جان در کتل
اسپش گل کبوتر
نیزه زده در جگر
قوقوقوی اوسی
قوقوقو برگ چنار
دختراشیشته قطار
میخورن دانۀ انار
ای جمال کیستک
ای جمال اوسی
میر ما بار کرد
سوی« قالمنزار»کرد
قالمنزاره لاله گرفت
خون گوساله گرفت
کوچک کوچک دنباله
ماره کجا میبره
غژغژک بخت تو
درکوچیکا تخت تو
آوی چلم موی تو
کلچۀ فتیر روی تو
میرزا ملک شوی تو
الغانه جان الغانه....(13:21)
لازم به یاد آوری است که برخی از سروده هایی نیز وجود دارند که می شود آنها را ترانه های مهمل و بی معنا خواند که تنها برای خندانیدن و سرگرم ساختن کودک خوانده میشوند، مانند:
پشی پشی
سرکندوچه بشی
کندوچه لور شوه
چشم پشی کور شوه
یا:
حوضک حوضک
گردکش خال سوزک
پشکک او خورد
پایکش تو خورد(21:56)
ویا :
انگورک کشمشی
سر گلبته بشی
گلبته ره او برده
گنجشککه خو برده
گنجشکک طلایی
زرد و سفید و سیایی
ایسو اوسو میپری
خارو خسه میبری
گنجشکک ماپرید
سر سر دیوال دوید
گنجشکک پای گریز
سرِدرخت زده خیز...(3:73)
ویا هم :
سیب بغل جیب:
ای خانه کلکین داره
دروازیش نگین داره
قلفای نازنین داره
آغاسیب سیب سیب
بغل جیب جیب جیب
***
ای خانه حولی داره
قلفایش کلی داره
تندور گلی داره
آغاسیب سیب سیب
بغل جیب جیب جیب
***
ای خانه ببو داره
یک جویک او داره
گلنار بی بی تو داره
آغاسیب سیب سیب
بغل جیب جیب جیب(4:78)
با همین مرور مختصر به سرودها و ترانه های شفاهی در ادبیات فارسی کودکان، این نکته را در می یابیم، جدا از این که سرودها و ترانه های شفاهی ادبیات کودکان ما از لحاظ قدمت و پیشینه، عمر بسیار طولانی نسبت به ادبیاتِ مکتوبِ کودکان ما دارد؛ ازنقطه نظرِ گستردگی موضوع و احاطه به جوانبِ مختلف حیات اجتماعی نیز بی نهایت ارزشمند و پردامنه است. به همین دلیل نیاز است تا در رابطه به هرکدام از جنبه های این گنجینة بزرگ پژوهش های دامنه دار تری صورت پذیرد. باکاوش و تحقیق بیشتر در این حوزه، درکنارِ این که برگ هایِ ارزشمندِ بیشتری برصفحاتِ ادبیاتِ برومند ما افزوده می شود؛ برای دست اندرکاران حوزة ادبیات و آموزش کودکان نیز منابع فراوانتر غرضِ بارورسازیِ هرچه بیشترِ متن های ادبی برای کودکان فراهم می گردد.
سرچشمه ها:
1-افغان زاده ،عبدالله . 1379. غذاهای محلی افغانستان، پشاور : موسسۀ انتشارات الازهر.
2-انیــس کودک .1381. ش، کابل:موسسه نشراتی انیس.
3-حجازی ،بنفشه. 1382.ادبیات کودکان و نوجوانان، چاپ ششم، تهران: انتشارات روشنگران.
4-حنیفی، پاییز. 1352.سروده های اطفال، مجلۀ فلکلور،ش1-2،کابل: وزارت اطلاعات و فرهنگ.
5-داد، سیما . 1378 .فرهنگ اصطلاحات ادبی ، تهران: انتشارات مروارید.
6-رویین ، رازق . 1364. افتو بارانک، مجموعة شعری برای کوکان ، کابل: نشر بخش ادبیات کودک ، اتحادیة نویسنده گان افغانستان.
7-رهین، رسول . 1362.کتابهای ويژة آموزش و پرورش در افغانستان ، مجلة عرفان ، شمارة هفتم و هشتم ، سال شصت و یکم،کابل:از نشرات وزارت معارف.
8-سمنانی،احمد پناهی . 1383 . ترانه و ترانه سرایی در ایران،چاپ دوم ، تهران: انتشارات سروش.
9-شعور، اسد الله . 2005 میلادی. رمضانی ،تورنتو، کانادا: بنیاد فرهنگ افغانستان.
10شمیسا، سیروس. 1381. انواع ادبی ،چاپ نهم،تهران: انتشارات فردوس.
11-علي پور ،منوچـهر . 1378.آشنايي با ادبيات کودکان ، تهران: انتشــارات فردوس.
12-فرزان،ناصر. 1379. ادبیات فلکلوریک افغانستان، مجلۀ میهن، ش 5-6، مشهد: بنیاد انتشاراتی شهید احمد شاه مسعود.
13-قویم، عبدالقیوم . 1345. ادب عامیانۀ تخار ، ضمیمۀ مجلۀ ادب ، کابل:از نشرات پوهنتون .
14-قویم، عبدالقیوم. 1386. ادبیات تطبیقی، جزوۀ آموزشی برای دورۀ ماستری دیپارتمنت زبان و ادبیات دری، کابل:پوهنتون کابل.
15-کاظمی ،محمد کاظم . 1377. روزنه ، مشهد: انتشارات ضریح آفتاب.
16-کوهستانی ،منصور. 1387. سرودهای عامیانه ، مجلۀ فرهنگ، ش25،کابل: از نشرات وزارت اطلا عات و فرهنگ.
17-کیانوش،محمود . 1368. رسالت شاعر کودک ، مجلۀ پویش، ش 2 ، تهران : شورای کتاب کودک.
18-محمدی، محمد هادی و قاینی،زهرا. 1383.تاریخ ادبیات کودکان ایران، دورۀ هفت جلدی، تهران: نشر چیستا.
19-ندوي، محمد رابع حسني . 1385. ادبيات از نظر اسلام ، مترجم شهباز محسني ، تهران: انتشارات شيخ احمد جام.
20-نژند،عثمان. 1364. دماشوم ادبیات، لکچرنوتهای پوهنتون برای نخستین کنگرۀ ادبیات نویسنده گان جوان ،کابل: پوهنتون کابل.
21-هفته نامۀ ارمغان ملی.1388. شمارۀ اول ، سال پنجم .
22- یمین،محمدحسین. 1353. ادب عامیانۀ مردم پروان،مجلۀ فلکلور، ش اول، سال دوم، کابل:از نشرا وزارت اطلاعات و کلتور.