انجمنهای ادبی و نقش آنها در تقویت ادبیات معاصر دری
سال های فعالیت: از آغاز سده چهاردهم شمسی
ساحه فعالیت: افغانستان
معرفی چند انجمن
۱- انجمن ادبی هرات : یکی از مظاهر فرهنگی که با همت ابر مردان ادب و دانش در سال ۱۳.۹ ش تاسیس شد انجمن ادبی هرات بود، اما در ایجاد آن مقامات وقت تعلل نمودند تا اینکه بعد از تأسیس انجمن ادبی کابل، انجمن ادبی هرات رسمیت پیدا کرد .
در مورد افتتاح انجمن ادبی هرات در سر مقالۀ "اتفاق اسلام" چنین اشاره یی شده است: " هراتی ها باید شکر گزار باشند که اولین انجمن ادبی که در افغانستان تاسیس یافته، انجمن ادبی هرات بود." و در سطور بعد سرور جویا مدیر و نگارندۀ جریده که سر مقاله به قلم او نوشته شده بود، به دلیل ناسازگاری مقامات وقت به تاسیس این انجمن ادبی، اشاره میکند. به هر حال این انجمن ادبی با داشتن نشیب و فراز هایی در طول مدت بیش از نیم قرن فعالیت داشته و به همت شاعران و ادیبان هرات به کار خود ادامۀ داده است .
۲- انجمن ادبی کابل در سال 1310 ش تأسیس شد . مدیر این انجمن بار نخست محمد انور بسمل، یکی از فرهنگیان فرهیخته بود و در سمت دهی امور این انجمن کارهای سودمندی انجام داد و از همکاری سایر فرهنگیان و شاعران برخوردار بود. در این انجمن شاعرانی به دور هم جمع شده بودند و در واقع می کوشیدند تا جریان ادبی کشور را تنظیم نمایند.
این انجمن ارگان نشراتی خود را داشت که " مجلۀ کابل" بود. مرامنامه انجمن کابل در نخستین شمارۀ مجلۀ کابل انتشار یافت و در آن گفته شده که هدف انجمن، "توحید (یکسانی) املاء، انشاء ، اسلوب، تثبیت اصول تنقیط و اعجام، وضع و توحید اصطلاحات علمی، مراوده و مکاتبه با ادبا و صاحبان ذوق ادبی در داخل و خارج کشور، تعیین حدود برای القاب و عنوانهای رسمی و خصوصی " میباشد.
ناشر در مقدمۀ مرامنامه دربارۀ وضع موجود ادبیات می نویسد: " مملکت عزیز ما در گذشت زمان و طی حوادث و انقلابات روزگار چنان به فقر ادبی گرفتار گردیده است که نه از اساس علوم و قواعد ادبی ازمنۀ گذشته این سرزمین که علم و ادب، اندکی باقی مانده است با خبر است و نه شیوۀ ادبیات عصری در ادبیات موجود آن تطبیق شده است. و بدین گونۀ بحران ادبی محیط علم و ادب وطن را استیلا کرده است".
باز در همین شمارۀ میخوانیم: " ادبیات امروزۀ مملکت بی نهایت معیوب و مضحک است... اسلوب ادبای متقدم با اسلوب عصری نما بطور ناقص آمیخته شده. لغات، کلمات، جملات ومصطلحات مخصوص زبان اجنبی داخل زبان و تحریر فارسی دری کوهستانی افغانی گردیده است.
در صورتی که غالب اینها در زبان فارسی وطنی کلمات صحیح و مترادفی داشته و از قرنها مانوس و مستعمل بوده است. اغلاط صرفی، نحوی، لغوی و املایی زبان امروز ما را آشفته و پریشان ساخته است. باید لغات بی لزوم و اجنبی نفی و تبعید شود. آنچه قبول میشود، تابع قواعد خود زبان گردد. زبان و قلم عوام به هم نزدیک، بلکه یکی شود. قواعد زبان تقریباً به اصول مغرب زمین تدوین و لغات وطنی جمع شود. اغراقهای گذشته و وهمیات بی فایده دور شود سلاست و روانی کلام و انشا معمول گردد... "
انجمن ادبی که با چنین آرزو های سرشار از ادب و دوستی و با عزم استوار آغاز به کار کرد، با تلاش پیگیر چندین ساله به چنان توفیقی دست یافت که سالها بعد ادیب و منتقد فرزانه محمد حیدر ژوبل در کتاب "نگاهی به ادبیات معاصر در افغانستان " در باب پیروزیهای آن نوشت: " انجمن ادبی با داشتن بزرگ ترین فاضلان و عالمان و نویسندۀ گان و شاعران و اهل هنر مملکت، کانون فعالیت های فرهنگی گشت و مجلۀ وزین و زیبای کابل برای ده سال چه از نظر طباعت و صحافت و چه از نظر مطالب و مضامین عالی ادبی و تاریخی و تحقیقی و ذوقی و هنر عکاسی و نقاشی، رشک دنیای فارسی زبان بود".
همانطوریکه گفتیم نخستین مدیر انجمن ادبی کابل برای مدتی محمد انور بسمل بود و سپس بجای او شهزاده احمد علی درانی برای یک دوره توظیف شد. مدتی هم محمد نوروز سرمنشی شاه، ریاست انجمن را به عهده داشت. زمانی غلام جیلاتی اعظمی و احمد علی درانی معاون انجمن مقرر شدند. از اعضای انجمن اینها را میتوان نام برد: میر غلام محمد غبار، قاری عبدالله، عبدالعلی مستغی، محمد کریم نزیهی، سرور جویا، سرور گویا، حفیظ الله و امین الله، سید قاسم مترجم فرانسوی و عبدالباقی لطیفی سرکاتب تحریرات انجمن ادبی کابل بودند.
نخستین شمارۀ مجلۀ کابل که به صورت ماهانه نشر میشد، به تاریخ 15 جوزای سال 1310 هـ ش مطابق ماه جون 1931 م به نگارنده گی سرور جویا از چاپ بر آمد.
مجلۀ ادبی کابل از نخستین شمارۀ به تائید قدما و گریزاز واقعیت زمان در شعر پرداخت. مدیحه سرایی احیا شد و شعرا به انقیاد از آن شیوه ترغیب شدند.
این مجلۀ موضوعاتی را به اقتراح می گذاشت و نمونۀ یکی از قصاید را در اختیار شاعران قرار میداد تا به همان وزن و همان قافیه شعر بگویند. قصاید مدحی شعرای پیشین در مجله چاپ میشد، مانند قصیدۀ معروف ظهیر فاریابی در مدح قزل ارسلان سلجوقی به این مطلع:
تا غمزۀ تو تیر بلا در کمان نهد
خوی تو رسم خیره کشی در جهان نهد
شعرا تشویق میشدند تا به مناسبت تاسیس کدام موسسه یا جشن استقلال اشعاری بگویند که ضمناً جنبۀ مدحی داشته باشد. انجمن ادبی میکوشید بجای مضامین اجتماعی، موضوعات مانند وصف بهار، زمستان و نظایر آن را در شعر بپرورانند و به این منظور مشاعره هایی را ترتیب میداد. چنین مشاعره هایی را مجلۀ علمی و ادبی " آئینۀ عرفان" که توسط ریاست دارالتألیف وزارت معارف انتشار می یافت نیز دایر میکرد، مانند مشاعره یی که بر اساس غزلی از " صفا" که به این وزن و قافیه بود ترتیب گردید:
لاله را هم سینه وقف داغ سوزان بوده است
گوییا چون من اسیر خال جانان بوده است
این غزل بنابر تقاضای هاشم شایق افندی به مشاعره گذاشته شد و شعرا در آن وزن و قافیه غزل ها گفتند و آن غزل ها یکی پی دیگر در مجلۀ " آئینۀ عرفان" چاپ شد و کسانیکه در این مشاعره شرکت داشتند عبارت بودند از: عزیز حضرت شایق ( شایق جمال) ، استاد بیتاب، صلاح الدین سلجوقی، عبدالستار تنها معلم مکتب صنایع نفیسه، امیر محمد اثیر معلم مکتب حبیبیه، صفر علی امنی معلم دار المعلمین.
در عرصۀ شعر انجمن ادبی به تجدد پای بند نبود مثلاً استاد خلیلی بنابر اظهار خودش که از او واصف باختری "در غیاب تاریخ" نقل قول کرده است، باری پس از خواندن مجلۀ موسیقی که در ایران چاپ میشد و گویا مدیر مسوولش علینقی وزیری و یکی از اعضای هیات تحریرش صادق هدایت بود و در آن مجله شعر هایی از نیما یوشیج (علی اسفندیاری) چاپ میشد، یک شعر برای انجمن ادبی کابل می فرستد که مستزاد واره و نمودار نوعی تجدد گرایانه بود. یک بخش آن شعر چنین است:
شب اندر دامن کوه
درختان سبز و انبوه
ستاره روشن و مهتاب در پرتو فشانی
شب عشق و جوانی
میان سبزه و گل
نشیمنگاه بلبل
ز دور آید صدایی چون سرود آسمانی
زنی های شبانی ....
انجمن ادبی کابل این شعر را چاپ نمیکند و یک تذکر مینویسد که دریغ از چنان قصاید و مثنویهایی که شما می سرودید و چرا قریحۀ شما ناگهان دچار چنین انحطاطی شده است و بعد از آن معلوم نیست که چه عاملی انجمن ادبی کابل و اعضای آن را واداشت تا به تجدید نظر خویش بپردازند. آنها همین شعر استاد خلیلی را با پوزش خواهی از خودش چاپ کردند.
از جملۀ شاعرانی که در انجمن ادبی با قوت هر چه بیشتر از سبک قدما حمایت می کرد و از موازینی که رشید و طواط و شمس قیس خواهان آن بودند، عدول نمیکرد استاد قاری عبدالله بود. شاعرانی که در مجلۀ کابل عرض وجود کردند، تعداد ی زیاد بودند، عشقری و غلام احمد نوید از آنجمله بودند.
در چنان احوال گویا شاعرانی نیز بودند که از "سبک جدید" جانبداری می کردند. طورمثال شایق جمال با وصف آنکه اشعار مدحی سروده بود، به شعر اجتماعی نیز توجه داشت، چنانکه در چند بیت از یک سرودۀ او میخوانیم:
تا کی ای دل وصف زلف خوبرویان می کنی
فکر مردم را چرا آخر پریشان می کنی
چند با مه نسبت رخسار جانان می کنی
از چه با خنجر برابر تیر مژگان می کنی
مدح ابنای زمان را از طمع کردن خطاست
مرجع حمد و ثنا مخصوص ذات کبریاست
فکر بهبود وطن کار نکو شغل بجاست
سعی در کار ترقی فرض بر ما و شماست
در طریق شاعری سبک جدید آغاز کن
چشم اخوان وطن از خواب غفلت باز کن…
بنابر آن انجمن ادبی کابل نبردگاه طرفداران نو آوری در شعر و پشتیبانی از سبک قدما بود. مثلاً میر محمد علی آزاد، هاشم شایق افندی، سردار عزیز الله قتیل و چند تن دیگر در حصار ارزشهای کلاسیک اسیر بودند، اما محمد سرور صبا، محمد حیدر نیسان، شایق جمال و نوید بیشتر بر شعر به اصطلاح سبک جدید تاکید می کردند. قاری عبدالله و مستغنی هم مدیحه سرا بودند و هم فضای اجتماعی را در شعر بیان می داشتند. محمد سرور صبا با آنکه نتوانست از مدح سرایی به تمامی دوری گزیند، اما در موضع شعر رسالتمند پافشاری شایسته کرد و در میان آغاز گران شعر سبک جدید، جایی برای خودش باز نمود. وی ترکیب بند ((زبان حال شهدا)) شعر محمود طرزی که بیت فرجامین بند یا بیت اخیر بند که اینست ، را به بهترین وجه پاسخ گفت:
شهیــدان ظـلم فـرنگـیــم ما
به خون وطن لاله رنگیم ما
این شعر بیان حکایتی است از زبان خرد مندی که روزی از اندوه زیاد راه صحرا در پیش میگیرد و در مرغزاری به پیر مردی رو به رو می شود. پیر مرد اورا به باغی میبرد که گورستان اجداد وی است و مرد خرد مند ضمن گردش با پیر مرد این مطالب را بر لوح مزار می خواند جوابیۀ صبا چنین است:
در آن دم که از جور دهر کهن
اجانب در آمد به خاک وطن
ز دست ستمپرور دشمنان
به خون غوطه زد طفل و پیرو جوان
پسر بی پدر شد، پدر بی پسر
زمین سوگوار آسمان نوحهگر
چو عهد خزان گلشن افسرده شد
گلستان شاداب پژمرده شد
زبس در وطن ظلم شد آشکار
بر آشفت یک دم صغار و کبار
به جان عدو آتش افروختند
تن شوم شان را چو نی سوختند
تن چند این جا به خاک اندریم
از آن مردمان وطن پروریم
به عشق وطن نقد دل باختیم
فدای وطن خویش را ساختیم
تپیدیم چون لاله در خون خویش
دل داغدار و تن ریش ریش
چو شد خاک از خون ما لاله زار
شد از غصه قلب شفق پر شرار
وطن پروران جوانیم ما
شهید کف دشمنانیم ما
گذشتیم در عشق کشور زمال
ز فرزند دلبند و اهل و عیال
به تن جامۀ رزم آراستیم
ظفر از خدای جهان خواستیم
به دشمن نمی دیم جنگ و ستیز
به بازوی عزم و به شمشیر تیز
که تا دشمنان را زبون ساختیم
از این ملک مینو برون ساختیم
جوانان میدان جنگیم ما
شهید رۀ نام و ننگیم ما
در جوزای سال 1311 خورشیدی سالنامه کابل به حیث یک نشریۀ سالانةدیگر در چوکات انجمن ادبی کابل به وجود آمد نخستین شمارۀ آن در 414 صفحۀ با داشتن 430 تصویر شامل موضوعات گوناگون علمی و معلوماتی به طبع رسید و مطالب آن بیشترینه توسط اعضای مسلکی این انجمن تهیه می گردید.
انجمن ادبی کابل در ماه ثور سال 1316 خورشیدی توسط دولت وقت منحل گردید و یک بخش آن به پشتو تولنه مبدل شد و مجلۀ کابل به حیث ارگان نشراتی آن تولنه باقی ماند.
بنابر آن انجمن ادبی کابل از سال 1310 تا سال 1316 خورشیدی در تقویت ادبیات فارسی دری، اعم از شعر و نثر و در عرصۀ ترجمه از زبآنهای خارجی به زبان فارسی دری و نیز در زمینۀ پژوهشهای ادبی شاهد دست آوردهای زیادی بود.
٣- انجمن تاریخ: بعد از انجمن های ادبی هرات و کابل، انجمن تاریخ نیز خدمات مهم فرهنگی، تاریخی و ادبی را به انجام رسانید. نشریۀ انجمن تاریخ که به نام مجلۀ آریانا میباشد و چندین دهۀ فعالیتهای مثمری را انجام داده است، از دست آوردهای مغتنم فرهنگی به حساب میرود. مرام انجمن تاریخ افغانستان تحقیق در مسایل تاریخی، فرهنگی و هنری را تشکیل میداد که در چند مورد چنین است:
- تدوین یک دورۀ مکمل تاریخ افغانستان.
- تفحص و تحقیق در زمینه های باستانشناسی، هنری، ادبی، جغرافیایی، فرهنگی و نظایر اینها.
- جمع آوری و نشر اسناد، وثایق، مدارک و متون خطی و غیر خطی.
- تحقیق در فلکلور و جمع آوری معلومات مربوط به رسم و رواجها، افسانه ها و ادبیات عامیانه.
- قایم کردن روابط با موسسات فرهنگی و مراکز علمی.
- انتشار نتایج تحقیقات و تتبعات به صورت نشریۀ های موقوته (مجلۀ آریانا و جملۀ افغانستان) و نشریۀ های غیر موقوته به صورت کتب و رسایل و غیره.
انجمن مجلۀ تاریخ در مدت سی و اند سال بیش یک صد جلد کتاب و رساله چاپ کرد. این رسائل و کتب یا متون تاریخی است که نسخه های خطی آن بدست آمده و طبع شده است یا آثاری است که از طرف اعضای انجمن تاریخ یا مولفان دیگر تألیف گردیده و یا از زبا نهای خارجی ترجمه شده است. فهرست 86 جلد از این آثار در شمارۀ اسد و سنبلۀ 1347 آریانا ثبت است. برای نمونه چند کتاب از این فهرست را نقل می کنیم:
1. تاریخ افغانستان قبل از اسلام تألیف: احمد علی کهزاد و محمد عثمان صدقی در دو جلد.
2. تاریخ افغانستان بعد از اسلام، از پوهاند عبدالحی حبیبی جلد اول.
3. طبقات ناصری اثر منهاج السراج جوزجانی.
4. طبقات الصوفیۀ خواجه عبدالله انصاری ( هر دو ترتیب،تهیه و تعلیق استاد عبدالحی حبیبی)
5. پادشاهان متأخر افغانستان، تألیف: میرزا محمد یعقوب علی خاقی.
6. عروج بارکزایی ها، ترجمۀ پژواک و صدقی.
7. افغانستان در قرن نوزدهم، تألیف سید قاسم رشتیا.
8. سلطنت عزنویان، تألیف استاد خلیل الله خلیلی.
٤ - انجمن آریانا دایرةالمعارف: این انجمن در سال 1327 تاسیس شد. نخستین مدیر "آریانا دایرة المعارف" میر علی اصغر شعاع بود. اودر مقدمۀ نخستین مجلد این دایرة المعارف که در هزار صفحه انتشار یافت، نوشته بود که این مجلد به همراهی و معاونت یک دسته جوانان عالم و فضلای متتبع و فقهای متبحر ترجمه، تحریر، تدوین و اصلاح و ردیف شده است.
تأثیر آریانا دایرة المعارف در معرفی شاعران و نویسنده گان بسیار محسوس است. آریانا دایرة المعارف در شش مجلد بزرگ، در طی بیست سال ( 1328 – 1348 ) به نشر رسید.
در جلد اول آریانا دایرة المعارف آثار اشخاص ذیل چاپ گرفته شده است: احمد علی کهزاد، خلیل الله خلیلی، سید مسعود پوهنیار، عبدالباقی لطیفی، عبدالحکیم رستاقی (ولو الجی) ، عبدالغفور برشنا، علی احمد نعیمی، قاری عبدالله، محمد خالد روشان، محمد سرور جویا، محمد قدیر تره کی، میر امان الدین انصاری، میر محمد صدیق فرهنگ، برهان الدین کشککی، سید احمد شاه هاشمی و سید وحدت شاه، عبدالحق بیتاب، عبدالرحمان محمودی، عبدالقدیر شهاب و محمد عثمان صدقی، محمد نبی، میر علی اصغر شعاع، میر نجم الدین انصاری، حبیب الله فرح، سید قاسم رشتیا، شاه عبدالله بدخشی (یمگی) ، عبدالرشید لطیفی، عبدالروف بینوا، عبدالوهاب شهاب، غلام محمد غبار، هاشم شایق، محمد ابراهیم خلیل، محمد رسول رسا، غلام جیلانی جلالی. در جلد دوم این نامها زیاد شده است: غلام حسن مجددی، میر آقا حسامی، کبیر لودین، محمد ابراهیم عفیفی، محمد سرور گویا، میر علی اکبر سجادی.
در جلد سوم نامهای ذیل دیده میشود: احمد جاوید، عبدالحق واله، محمد حسین بهروز، خال محمد خسته، عبدالغفور روان فرهادی، محمد عارف غوثی، سید مبشر طرازی، فیض محمد ذکریا.
در جلد چهارم این اشخاص افزوده شده اند: احسان الله رشتیا، سید حبیب الله بهجت، ضیاء احمد زمان طاهری، محمد علی میوندی، محمد نبی کهزاد محمد اسماعیل مبلغ، سردار محمد منگل، عبدالحی حبیبی، عبدالنبی منصوری، علی محمد زهما، مهتدی فرخاری، میر حسین شاه، محمد رحیم الهام، محمد موسی شفیق، ، ماگه رحمانی، و یکتعداد دیگر و در جلد پنجم نیز نویسندۀ گان دیگر نوشتۀ هایی دارند و اما در جلد ششم اسم کدام نویسندة تازه به نظر نمی رسد.
لازم به یاد آوریست که موضوعات دایرة المعارف در رشتۀ های مختلف ادبی، تاریخی، جغرافیایی، ساینسی، اجتماعی و امثال آن نگاشته شده و نویسندۀ گان آن از نخبه گان زمان خود بودند.
آريانا دايرةالمعارف درجریان سال های1384-1400 نیز باردیگر از سوی اکادمی علوم افغانستان چاپ و تکمیل شد.